نمی خواهم !!!
آخرین ورق دفتر خاطراتم باشی که پاره می شوی
پاییز که بیاید و تو نباشی
سوار بر بادها سرگردان
به دنبال کدام خانه تو باشم ؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده
خیلی وقته ابری پرپر نشده
دل آسمون سبک تر نشده
مه سرد رو تن پنجره ها
مثل بغض توی سینه ی منه
ابر چشمام پر اشک ای خدا
وقتشه دوباره بارون بزنه
خیلی وقته،که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو،بدجوری دلتنگ شده
بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
کوه غصه از دلم رفتنی نیست
حرف عشق تو را من با کی بگم
همه حرفا که آخه گفتنی نیست
خیلی وقته،که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو،بدجوری دلتنگ شده
برای اشکهایت ساغری از اشک میسازم برای
حرفهایت باوری از اشک میسازم هوای چشمهایت ابری
ودلگیرو
محزون است برایت چشمهای دیگری از اشک میسازم
دلت تنها
تر از مفهوم بی پایان تنها یی است هجومی ازدحامی
محشری
از اشک میسازم