آغاز همیشه معنا دار نیست،این پایان است که معنا می کند راه را،بیراهه را
درباره من
جویبار می شوم بیایی کنارم بنشینی
تماشایت کنم
پلک هم نمی زنم لبخندت را آب نبرد
آنوقت می گویی ته چشمانت موج می زنم
می دوم جلوی آینه بینم موهات چشکلی تاب می خورد
باز تاریک است
انگاری توی خواب گمت کرده باشم
چشم هم بگذارم می آیی!
می بینمت از پشت پنجره رد می شوی
از باغچه نعنا چیدی
عطرش اتاق را خنک کرده
جویبار می شوم دستت را به من بسپاری
میگویی بگذار ببینم هنوز موج می زنم
چشم باز می کنم
نیستی!
توی آینه غرق می شوم.
ادامه...
مرسی معینه جان واقعا نمی دونم چی بگم خیلی خیلی زیاد دوست دارم عزیز دلم
برات ارزوی بهترین هارو دارم چون بهترینی
دوست دارت تا همیشه
خواهش می کنم عزیزم
منم تو را خیلی خیلی دوست دارم
و برات آرزوی بهترین ها را دارم
جلل خالق
پست جدیدت چرا نمیشد دیگه نظر داد؟
من لینکت کردم
سلام. خیلی جالب بود. وبلاگ زیبایی دارید. امیدوارم موفق باشید.